سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از آن هنگام که حق را به من نمودند در آن دو دل نگردیدم . [نهج البلاغه]
مشخصات مدیروبلاگ
 
سید احمد استوار[0]

خبر مایه

سلام دوستان...خوشحالم که اولین مطلب وبلاگم رو در خدمت شما هستم...شاعری هستم از تبریز... هنوز که هنوز است کاغذ و قلم وچرتکه را به این ترفندستان الکترونیک ترجیح می دهم...ولی امان از دست یک یار دبستانی که امروز با ترفند های خاص خودش بنده را هم به این وادی هل داد...به هر حال ..این غزل در دوشنبه شبی پاییزی اتفاق افتاد.منتظر نظرات شما هستم.

مبادا بروی.... 

 "اتّفاقی" ! ...که "نیفتاده" مبادا بروی

نفسی چاق نکرده، شبح آسا بروی

 آرزوهای خودم را به تو می بخشم، تا

بگذری از من مرداب و به دریا بروی

بی خیال من دل مرده ؛برو! جاری باش...

برو جایی که قرار است به آنجا بروی

من بعلاوه ی بی تو ؛ به صلیب آویزان

که یهودا شده ام تا تو مسیحا بروی 

کاسه ای اشک به پشت قدمت خواهم ریخت

پلک حتی نزنم تا نروی ... تا بروی!

 

***
همه ی فلسفه ی  بودن مارفتن نیست

اتّفاقی که نیفتاده ؛    مبادا بروی !!!


 یاحق

 


87/8/23::: 2:52 ع
نظر()
  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ سلام ، میلاد امام رضا علیه السلام مبارک ؛با یک غزل رضوی به روز شدم منتظرتان هستم